عاشق که باشی
نوشته شده توسط : کبرا روشنائی

عاشق که باشی دنیا و زندگی رنگ و بوی متفاوتی داره
 
خنده هات میشه قهقهه
راه رفتنت میشه دویدن

پله ها را دوتا یکی میکنی
چای را داغ داغ بی قند..

گشنگی و تشنگی را حس نمیکنی
زود سیر میشی و آب را با پارچ سر میکشی

شبها تا دیر وقت بیداری و
 اولین جنبنده گوش سحرگاه میشی

توی کوچه وقتی توپ بچه ها جلوی پات ظاهر میشه
خوشحال شوت میکنی وسط بازی

 زیر بارون چتر بر نمیداری
هر جا قابل نوشتن باشه اسمشو می نویسی

لای کلماتت می دوه و با هر نفست میبلعی
بلند بلند آواز میخونی و ....
...........،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

یک روز میاد که

برای بالا رفتن از پله ها از نرده میگیری
میخوای بلند بشی از زانوت کمک میگیری

اسمشو نمی نویسی
 تا چشمت به اسمش می افته
آه جانسوزی می کشی و
 گوشه چشمت پر از اشک می شه

قهقهه هات میشه لبخند تلخ

از کنار بازی بچه ها بی حوصله  رد میشی
منتظر غروب هستی تا شام خورده نخورده بری سراغ خواب
صبح ها هم به زور از رختخواب کنده میشی

قبل از گرفتن بارون سردت میشه و دنبال چتر میگردی
ترانه ها طعمشون تلخ میشه و

و گاهی دنبال جای خلوتی تا های های......

#زهره       ۹۶.۱۲.۸





:: موضوعات مرتبط: دلنوشته‌ها , ,
:: برچسب‌ها: زهره , دلنوشته , ,
:: بازدید از این مطلب : 57
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 7 مهر 1397 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: